برای تعریف مفهوم شرکت هلدینگ ابتدا باید شرکت های سرمایه گذاری را تعریف نمود و بعد از آن به تعریف شرکت هلدینگ پرداخت.

تفاوت شرکت سرمایه‌گذاری و هلدینگ

با دیگران به اشتراک بگذارید

تفاوت شرکت سرمایه‌گذاری و هلدینگ

منظور از شرکت سرمایه گذاری چیست؟
برای تعریف مفهوم شرکت هلدینگ ابتدا باید شرکت های سرمایه گذاری را تعریف نمود و بعد از آن به تعریف شرکت هلدینگ پرداخت.

شرکت سرمایه گذاری
شرکت سرمایه‌گذاری، یک بنگاه اقتصادی است که با هدف کسب سود اقدام به خرید سهام شرکت‌ها، صندوق‌ها و سایر دارایی‌های سود‌ ده، می نماید. شرکت‌های سرمایه‌گذاری با توجه به میزان ریسک‌پذیری و بازده مورد انتظار اقدام به سرمایه‌گذاری نموده و پرتفوی سرمایه‌گذاری مختص خود را تشکیل می‌دهند.

شرکت‌های سرمایه‌گذاری در سرمایه‌گذاری های خود با رویکرد ارزش سهام، سود های آتی سهام و افق پیش روی شرکت اقدام به سرمایه گذاری نموده و قصد ورود به فرآیند مدیریتی و عملیاتی شرکت سرمایه پذیر ندارند.

در شرکت های سرمایه گذاری همواره هدف کسب بیشترین بازدهی درعین پذیرش کمترین ریسک می باشد و اصول مدیریت سبد دارایی بر انتخاب ها و تصمیم گیری ها حاکم می باشد از این رو سرمایه گذاری در سهام شرکت هایی از جنس فعالیت های مختلف صورت می پذیرد و ترکیب متنوعی از سهام در پرتفوی قابل مشاهده می باشد.

البته بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری ترجیح می‌دهند روی حوزه های تخصصی کار کنند و سرمایه‌ی خود را در حوزه‌های محدودی توزیع کنند، تا بتوانند تحلیل و سنجش وضعیت بازار را سریع‌تر و عمیق‌تر انجام دهند.

هلدینگ چیست؟
هلدینگ همان شرکت سرمایه گذاری است اما یک تفاوت مهم دارد که موجب ایجاد تمایز با شرکت سرمایه گذاری می شود. مهمم ترین عامل تمایز، هدف شرکت های هلدینگ می باشد. این شرکت ها با خرید سهام سایر شرکت ها علاوه بر ادعای مدیریتی تمایل به دخالت در سیاست ها و تصمیم گیری های شرکت سرمایه پذیر دارند. با این رویکرد شرکت هلدینگ یک شرکت تخصصی در یک حوزه فعالیت بوده و با اعمال نفوذ در سیاست های آن شرکت منافع اقتصادی خود را تامین می نماید.

نحوه کنترل شرکت های سرمایه پذیر
هلدینگ ها با خرید درصد قابل ملاحظه ای از سهام یک شرکت می توانند در انتخاب اعضای هیات مدیره دخالت نموده و در تصمیم گیری های شرکت دخالت کنند اما انتخاب عضو هیأت مدیره، صرفاً یکی از روش‌های کنترل و اعمال نفوذ است. هر شرکتی بسته به اساسنامه و چارت سازمانی خود، ارکان اداره‌کننده‌ی متعددی دارد و فرایند در اختیار گرفتن هر یک از این ارکان هم، شفاف و مشخص است و یک شرکت می تواند با مذاکره با شرکت سرمایه پذیر با سرمایه گذاری در درصد مشخصی از سهام آن شرکت اختیار بخشی از شرکت را در دست بگیرد و تمامی این قوانین تابع توافق می باشد.

دو اصطلاح پر کاربرد در شرکت های هلدینگ وجود دارد که میزان قدرت این شرکت ها را نشان می دهد:

نفوذ قابل ملاحظه : به معنای مشارکت شرکت سرمایه‌گذار در تصمیم‌گیری‌های مالی و عملیاتی شرکت سرمایه‌پذیر می‌باشد.

کنترل : به معنای دخالت 100 درصدی شرکت سرمایه‌گذار در سیاست‌های مالی و عملیاتی شرکت سرمایه‌پذیر می باشد. بنابراین برای کنترل یک شرکت، لازم است بلوک بزرگی از سهام آن خریداری شود.

مزیت شرکت‌های هلدینگ
انگیزه‌های متعددی برای ایجاد یک شرکت هلدینگ وجود دارد:

ممکن است یک شرکت، به تدریج زیرمجموعه‌های متعددی تشکیل دهد تا در قالب شخصیت‌های حقوقی مستقل، فعال شوند.

تأسیس یک شرکت به عنوان هلدینگ که سهام با نفوذ قابل ملاحظه شرکت‌های زیرمجموعه را در اختیار دارد، کمک می‌کند تا ضمن راهبری کلان کل مجموعه، زمینه برای شکل‌گیری چابکی مطلوب در زیرمجموعه‌ها هم فراهم شود. در این حالت، شرکت هلدینگ، نگاه کلان‌تری به فعالیت‌های مجموعه دارد و و نگاه جامع و یکپارچه‌تری در مدیریت کل مجموعه خواهد داشت.

گاهی شرکت‌های بزرگ به خاطر اهمیت استراتژیک برخی کسب و کارها، با خرید سهام، کنترل مدیریتی آن شرکت‌ها را در اختیار می‌گیرند. همچنین فرار مالیاتی، جابجایی منابع مالی و پول‌های کثیف میان شرکت‌ها و نیز اخذ تسهیلات ویژه نیز می‌توانند انگیزه‌های دیگری باشند که افرادی را به ثبت شرکت در قالب هلدینگ تشویق می‌کنند.

برای نمونه، یکی از سهم‌‌های مرغوب در جهان، سهام شرکت جانسون و جانسون (Johnson & Johnson) است که در واقع، یک شرکت هلدینگ است. یعنی خود این شرکت که شما سهام آن را خریداری می‌کنید، در واقع هیچ کاری (به آن معنا که مردم تصور می‌کنند) انجام نمی‌دهد. در واقع، شرکت جانسون و جانسون، دارای سهام مالکیت ۲۶۵ کسب ‌و‌کار مجزاست، همان‌طور که هر فرد می‌تواند، مالک سهام کسب‌ و‌کارهای متفاوتی باشد.

این ۲۶۵ کسب ‌و‌کار، به ۳ دسته‌‌ی اصلی تقسیم می‌شوند: لوازم بهداشتی، دستگاه‌های پزشکی و داروها. این شرکت‌ها، شرکت‌های واقعی و مستقلی از سراسر دنیا هستند که کارکنان محلی را به خدمت گرفته‌اند و دارای حساب‌های بانکی، دفاتر، تجهیزات تولیدی و سایر مواردِ مختص به خود هستند. در رده‌ی بالا، سهامداران شرکت جانسون و جانسون، در شرکت فرعی، هیئت مدیره‌ای را برای حفاظت از منافع خود انتخاب می‌کنند. این هیئت مدیره، در کنارِ سایر مسئولیت‌های خود (مانند تعیین سیاست پرداخت سود سهام)، مدیر عامل شرکت فرعی (CEO) را نیز استخدام می‌کند. مدیر عامل نیز به نوبه‌ی خود، زیردستان مستقیم خود را استخدام می‌کند. این گروه از افراد با هم، دارای قدرت تعیین مدیران اجرایی و مدیران مهم در شرکت‌هایی هستند که تحت کنترل شرکت مادرِ جانسون و جانسون قرار دارند. شرکت هلدینگ مادر، به دلیل قدرت، منابع و اختیارات فراوانی که دارد، می‌تواند از طریق پایین آوردن هزینه‌ی سرمایه از شرکت‌های فرعی خود حمایت کند. یعنی شرکت هلدینگ می‌تواند اوراق قرضه‌ای را با کم‌ترین قیمت‌ها صادر کند و سپس به شرکت‌های فرعی خود وام‌هایی با بهره‌ی کم بدهد. در واقع اگر شرکت‌های فرعی، شرکت‌هایی مستقل بودند و تحت مالکیت شرکت هلدینگ مادر قرار نداشتند، نمی‌توانستند وام‌هایی با چنین بهره‌های پایینی دریافت کنند. این کار علاوه بر کاهش هزینه‌ی بهره، به نوبه‌ی خود بازده‌ی حقوق صاحبان سهام و بازده‌ی دارایی را هم افزایش می‌دهد.

ارسال دیدگاه
شرکت های هم‌گروه